به گزارش «شورا نیوز» به نقل از پایگاه اینترنتی عقیق، متن نامه بدین شرح است:
بسمه تعالی
آقای ریس جمهور محترم
سلام علیکم
امیدوارم حالتان خوب باشد من که حالم گرفته است .
هوای این روزهای اهواز، حال و هوای نوشتن دردی را که سالهاست در سینه داشتم در سرم انداخت و زخم دلم زبان باز کرد. قرار بود که با آمدنتان هوای تازه تری تنفس کنیم که الحمدالله چنین هم شد!! از آنجا که این روزها دهان اهوازی ها (با ماسک) بسته شده است، بر خودم واجب دیدم که اقامه فریاد کنم که این چنین آموخته ام. از زبان شهری (خرمشهر – خونین شهر سابق) با شما سخن میگویم که در آن به دنیا آمدم، شهری که در جنگ پیر شد و شکسته، اما با تنی زخمی خودش را تا دهه هفتاد و هشتادو نود هم رساند ولی انگار جنگ دست از سرش بر نمی دارد. بیکاری کمر خرمشهر را خُرد کرد و فقط چشمش به دست راهیانی است که به سمت نور می آیند و با خیالی آسوده تا شلمچه میروند؛ سرزمینی که به قول ماهر عبدالرشید : « هزاران بار با گلوله های توپ شخم خورده و چیزی جز مرگ در آن کاشته نخواهد شد.»
بندر خرمشهر دیگر نمی تواند دستان پینه بسته ی هیچ کارگری را ببوسد و تازه خودش باری شده است بر روی دوش اهل بندر! این روزها سرزمین پهناور شکر و نیشکر (خوزستان)، ایام تلخی را پشت سر می گذارد و کام مردمانش نیز تلخ تر است از این ندیده شدن ها و چشم پوشی ها ! قطعا سرزمینی با این رودخانه های بزرگ (کارون، کرخه، مارون و اروند رود) قطعی آب، لبهایش را بیشتر خشک می کند. چرا پر در آمدترین استان کشور محروم ترین مناطق محروم را دارد ( ایذه، آبچنار، چهل تنان و مالامیر) و همه این درد ها را اضافه کنیم به اولین چاه نفت خاورمیانه (مسجد سلیمان) بیشترین تولید برق (سد دز و کرخه و کارون) و پالایشگاههای آبادان و خرمشهر و خوزستان.
آقای ریس جمهور این روزها صورت اهواز کبود است درست مثل رنگ انتخاباتی شما! اهوازی که حالا دیگر به تنفس مصنوعی نیاز دارد! اهوازی که انگار کپسول اکسیژن احتیاج دارد! اهوازی که به جرعه ای آب محتاج شده تا کارونش دوباره غروب ها گل بارون شود!
آقای ریس جمهور چشمتان روشن، خاموشی های مکرر این روزها در اهواز(با جمعیت یک میلیون پانصد هزار نفری) خرمشهر(خونین شهر) دزفول (شهر مقاومت) و…..یاد آور خاموشی و تاریکی های روزهای سخت جنگ است. حالا نسل دهه هشتادی ها هم میتواند ادعا کنند که درشرایط جنگی بزرگ شده اند.
آقای ریس جمهور ایکاش به خوزستان هم سری می زدید هرچند که زمان جنگ بیشتر می آمدید و فرمان حمله هم صادر می کردید . خودتان که بهتر میشناسید اهواز گرم و مردمان خونگرمش را و مهمانوازی ایشان را، البته ما هم میدانیم که گرد و خاک برای ریه های شما ضرر دارد!
ایکاش به اهواز سری میزدید همانگونه که صبح زود به پلاسکو رفتید تا از خدمت به مردم عقب نمانید و ما هم عکس های زیبایتان را دیدیم!
همیشه با خودم می گویم: چرا وعده ها ی بزرگ پشت میزهای کوچک زود گم میشوند؟!
السلام علی من اتبع الهدی
عبدالرضا هلالی (بچه ی خرمشهر)